دانلود کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی
نام کتاب | |
نویسنده | دکتر جان گری + به اهتمام لولیز اندلیب – اشرف عدیلی |
موضوعات | مردان مریخی و ساکنان ونوس + چگونه جنس مخالف را برانگیزیم |
رمز (پسورد) | pdftarikhema.com |
تهیه توسط | |
حجم | 9.74 مگا بایت (MB) |
قالب کتاب | PDF – پی دی اف |
منبع الکترونیکی | کتابخانه تاریخ ما |
هم اکنون میتوانید کتاب پرطرفدار « مردان مریخی ، زنان ونوسی » را از کتابخانه تاریخ ما دانلود کنید!
معرفی اجمالی کتاب مردان مریخی زنان ونوسی
یکی از پرطرفدارترین و پرفروش ترین کتابها در حوزه روابط زناشویی و ارتباط با جنس مخالف طی سالهای اخیر کتاب « مردان مریخی ، زنان ونوسی » بوده است. این کتاب پرطرفدار به 50 زبان زندهی دنیا برگردان شده است و مورد توجه بسیاری قرار گرفت.
نام لاتین این کتاب (Men are From Mars Woman are From Venus) است. هدف غایی این کتاب این است که نشان دهد چگونه مردان و زنان میتوانند با وجود تمام تفاوتها روش زندگی کردن با آرامش در کنار یکدیگر را بیاموزند. نویسنده کتاب همچنین به روشهایی برای کاهش تنشها و افزایش عشق و علاقه اشاره میکند. این کتاب یکی از بهترین منابع برای راهنمایی زوج هایی است که میخواهند با آرامش بیشتری در کنار یکدیگر زندگی کنند.
دانلود نسخه صوتی کتاب مردان مریخی ، زنان ونوسی
بخشی از کتاب مردان مریخی زنان ونوسی
هنوز یک هفته از تولّد دخترمان لورن نگذشته بود که من و همسرم، بونی، کاملاً خسته شده و واقعاً از پا افتاده بودیم. لورن شبها با گریههای خود ما را از خواب بیدار میکرد. همسرم هنگام زایمان دچار مشکلاتی شده بود وحالا همچنان درد داشت و به همین خاطر قرص آرامبخش مصرف میکرد و خیلی سخت قادر بود راه برود. من بعد از پنج روز متوالی که در خانه بوده و به او کمکم میکردم سرانجام دیگر طاقت نیاوردم و تصمیم گرفتم به سرکار بروم. بونی هم تقریباً حالش بهتر شده بود و خیالم تا حدودی راحت شده بود.
همان روز که سرکار بودم اتفاقاً قرصهای آرامبخش بونی هم تمام شده بود و او به جای این که به من تلفن کند تا موقع بازگشت به خانه از آن قرصها برایش بخرم، از برادرم که برای عیادت او به خانه مان آمده بود میخواهد این کار را برایش انجام دهد. اما متاسفانه برادرم یادش میرود قرصها را برای او بخرد و در نتیجه بونی تمام روز را درد کشیده بود و با همان وضع دشوار از دخترمان لورن نیز مراقبت کرده بود.
من آن روز عصر بیخبر از همه چیز وارد خانه شدم و دیدم بونی خیلی ناراحت و پکر است. فکرکردم بچه او را کلافه کرده است. اما با او لحنی نکوهش آمیز لب به سخن گشود و گفت: « همهی روز را درد کشیدم… قرص هایم تمام شده بود روی تخت افتاده بودم و واقعاً نمیدانستم چه کار کنم. » من قیافه حقّ به جانبی به خود گرفتم و گفتم: « خب، چرا به من زنگ نزدی؟ »
بونی جواب داد: « آخه برادرت برای دیدن من آمده بود. از او خواهش کردم این کار را برایم بکند، ولی او فراموش کرد. خلاصه تمام روز منتظرش بودم و نمیتوانستم از جایم تکان بخورم. راه رفتن برایم غیرممکن بود و احساس تنهایی و بیپناهی میکردم. »
این حرف را که زد دیگه نتوانستم تحمل کنم و داشتم از عصبانیت میترکیدم. از این ناراحت شده بودم که چرا به من زنگ نزده بود و موضوع را به من نگفته بود و حالا داشت من را نکوهش میکرد. خلاصه کمی بگو مگو کردیم و من بعد از کمی غرولند تصمیم گرفتم خانه را ترک کنم. اما در آن لحظه اتفاقی رخ داد که زندگیم را کاملاً عوض کرد. بونی به من گفت: « صبر کن، خواهش میکنم نرو. درد داره من را از پا درمیآورد. دیگر طاقتم تمام شده واقعاً به تو احتیاج دارم. الان چند روز است که نخوابیدهام. التماس میکنم به حرفهایم گوش بده. »
هم اکنون میتوانید کتاب پرطرفدار « مردان مریخی ، زنان ونوسی » را از کتابخانه تاریخ ما دانلود کنید!
برای دانلود از باکس بالای صفحه استفاده کنید.
آموزنده است
عالی است
خیلی آموزنده است
سلام
دمتون گرم!
سلام وقت بخیر
کسی که این کتاب صوتی رو انتشار داده راضیه؟
اولش میگه ممنونم که کاب را اصل میخرین